بانکداری در دنیا انواع و اقسام مختلفی دارد که در ایران نیز نوع بانکداری اسلامی راشاهد هستیم که در سیستم مالی اجرایی شده است. استفاده از مدلهای تجاری و مطالعه آنها به درک رفتارهای بانکهای مختلف و تمایزها و تشابههای آنها کمک میکند. از سوی دیگر کاربرد این مدلها میتواند به سیاستگذاران و تصمیمگیران بانک کمک کند
تا با توجه به شرایطی که توانایی کنترل آن را ندارند به بهترین نحو از بانک و منابع مالی آن استفاده کرده و سود سرمایهگذاری در صنعت بانکداری را افزایش دهند. بهکارگیری این مدلها همچنین میتواند سیاستگذاران بخش بانکداری را در برآورد روند و مسیری که برای رسیدن به اهداف خود انتخاب میکنند، یاری رساند.
در مقاله پیش رو، که در دو بخش ارائه خواهد شد نحوه تعیین و تعریف مدلهای تجاری برای بانکهای اروپا و تاثیر آن بر اقتصاد را بررسی خواهیم کرد. در بخش اول ابزارها و شاخصهای مورد نیاز برای تمییز مدلهای تجاری بیان کرده و مدلهای مختلف را معرفی میکنیم. در بخش دوم به تاثیر استفاده از این مدلها بر اقتصاد با تاکید و تمرکز بر اقتصاد اروپا خواهیم پرداخت.
در این مقاله از مطالعهای که توسط اتحادیه اروپا در در سال ۲۰۱۳ در مورد بانکهای این اتحادیه انجام شده، استفاده میکنیم.
چرا مدلهای تجاری؟
سوال اولی که باید از خودمان بپرسیم آن است که چرا از مدلهای تجاری استفاده میکنیم؟ با شروع و گسترش بحران مالی، بخش بانکداری و نقشی که این بخش از اقتصاد در ایجاد بحران داشت، موضوع مدلهای تجاری بهصورت خاص مورد توجه قرار گرفت. این امر سبب شد بانکها برای دستیابی به اهداف تعیین شده از مدلهای تجاری استفاده کنند.
یکی از این اهداف میتواند، بیشینهسازی سود برای بانکهای ارزش-سهامدار (Shareholder-Value Banks) (SHV) یا ایجاد ارزش برای مشتریان یا دیگر ذینفعان در بانکهــای ارزش-ذینفــع (Stakeholder-Value Banks) (STV) باشد. این اقدامات منجر بهایجاد نتایجی شد که در حوزههایی مانند عملکرد مالی، پروفایل ریسک و کمک به پایداری یا ناپایداری مالی و همچنین پایداری یا ناپایداری اقتصادی که در طول زمان متغیر است.
مدلهای بانکداری؛
بر این اساس میتوان گفت این اقدام کمک میکند ریسک تجمعی یک پروژه مالی، از پیش تعریفشده و قابل ارزیابی گردد. همچنین، از طریق تحلیل مدلهای تجاری میتوان رفتار بانکها و تاثیر آنها را بر ریسکهای سیستمی رصد کرد کهاین امر از منظر نظم و تنظیم بازار بسیار مفید است. علاوه بر این، زمانی که یک مدل تجاری خاص در بانکداری،
روند تبدیلشدن به تهدید برای ثبات سیستمی را طی میکند، تنظیمکنندگان محتاط در سطح کلان، میتوانند با بهکارگیری مکانیزیمهای مناسب، مانع از مخاطرات بیش از حد شوند. از منظر نظم بازار نیز، تحلیل مدلهای تجاری نیاز به شفافیت از جانب بانکها در مورد ترازنامهها دارد، خصوصا زمانی که تحلیلهای چند بعدی از توضیح تغییر رفتار بانکهایی که از یک مدل تجاری پیروی میکنند، ناتوان میشوند.
رصد مدلهای تجاری بانکها، حلقه مفقوده ارتباط بین دو بررسی نظارتی و تنظیمی را در دو سطح کلان و خرد ارائه میکند. با توجه به توضیحات ارائه شده میتوان دریافت که استفاده از مدلهای تجاری بانکی، میتواند شرایطی را ایجاد کند که بانکها به اهداف خود دست یابند. این مدلها از یک سو در کنترل ریسکهایی که در فعالیت بانکی به سهامداران یا ذینفعان منتقل میشود کمک کرده و از سوی دیگر رفتارهای گاه متناقض بانکها را توضیح میدهد.
چگونه مدلها را تشخیص دهیم؟
سوال دوم درباره به کارگیری مدلهای تجاری برای بانکها آن است که چگونه میتوان این مدلها را شناسایی کرد؛ یا به عبارت دیگر چگونه میتوان با استفاده از این مدلها بانکها را دستهبندی کرد.
یکی از شیوههای دستهبندی بانک، از منظر نوع نگاه آنها به سهامداران و ذینفعان است. همانطور که اشاره شد، میتوان بانکها را به دو دسته تقسیم کرد: بانکهای بزرگ تجاری که معمولا براساس ساختار ارزش-سهامدار (SHV) شکلگرفته و بر ترکیبهای مختلفی از فعالیتهای بانکی تمرکز میکنند
و موسسات مالی دیگری که با ساختار ارزش-ذینفع (STV) از ساختارهای مالکیت مختلفی برخوردار هستند؛ مانند بانکهای عمومی، تعاونیها و موسسات پساندازی؛ این دو نوع بانک در بازارها در کنار هم وجود دارند.اما چنانچه بخواهیم بانکها را براساس مدلهای تجاری دستهبندی کنیم، باید عواملی که سبب تمایز این مدلها از هم میشوند
را شناسایی کنیم. بهصورت کلی این تمایز براساس ماهیت و گستره اقدامات و استراتژیهای سرمایهگذاری بانکها قابل تشخیص هستند. بسیاری از بانکهای خردهگرا (Retail-oriented banks)، که شامل بانکهای تجاری، پساندازی و تعاونیها میشوند، بسیاری از خدمات سنتی بانکی را به جامعه ارائه میدهند.
بانکهای سرمایهای (Investment-oriented banks)، بیشتر بر فعالیتهای تجاری تمرکز کرده و بر منابع مالی متعدد و همچنین حفظ شبکه خردفروشی (Retail-oriented) خود اتکا میکنند. دیگر بانکها خدماتشان را به مشتریانی چون شرکتهای بزرگ و متوسط، شرکتهای ساختمانی، مراکز تامین منابع مالی تجارت بینالمللی و دیگر موسسات مالی ارائه میدهند.
یکی از بهترین مثالها برای تعیین و ارزیابی مدلهای تجاری بانکها را میتوان در پژوهشی که عیادی (Ayadi) و دی گرئون (De Greon) در مورد دستهبندی بانکهای اروپایی انجام دادهاند، مشاهده کرد.عیادی و دی گرئون برای شناسایی و ارزیابی مدلهای تجاری بانکها از پنج شاخص کلی مالکیت، فعالیتهای مالی، عملکرد مالی، ریسک و بحران استفاده کردهاند.
آنها برای تشخیص نقاط قوت و ضعف این مدلها در دو مرحله آنها را تحلیل کردهاند. در مرحله نخست از شاخصهای دقیقتری که براساس شاخصهای کلی اشاره شده به دست آمدهاند، استفاده کرده تا با به کارگیری آنالیز خوشهای، مدلهای تجاری مشخصی را ایجاد کنند. در مرحله دوم، این مدلها براساس عملکرد نسبی، ریسک و دیگر فاکتورهای موثر با هم مقایسه شدهاند.
شیوه و روش انجام خوشهبندی
برای ایجاد خوشههای معین از مدلهای تجاری، از شش ابزار که همه بهصورت درصدی از اموال معرفی شدهاند، استفاده شده است:
۱-بدهی به بانکها (Loans to Banks): این شاخص میزان فعالیتهای عمده (Wholesale) و بین بانکی را اندازه میگیرد. این شاخص در واقع میزان ریسکی را که بانکها به واسطه به هم پیوستگی بخش بانکداری با آن مواجه میشوند را مطالعه میکند.
۲- اموال تجاری (Trade Assets): این شاخص به اموال غیرنقدی بانکها به غیراز طلبهای آنها اشاره میکند، هر چه ارزش این شاخص بیشتر باشد، نشاندهنده رواج فعالیتهای سرمایهگذاری است که به بازار و شناوری ریسک تمایل دارد.
۳-تعهدات بانک (Bank Liabilities): این شاخص به سهم دیون دیگر بانکها از قبیل سپردهها، اوراق قرضه، منابع مالی که از بانکهای مرکزی کسب شدهاند اشاره میکند. بانکهایی که منابع مالی بین بانکی بیشتری دارد به دلیل اتکایشان به منابع مالی کوتاهمدت، در مراحل اولیه بحران با مشکلات جدی مواجه میشوند.
۴- سپرده مشتری (Customer Deposits): این شاخص سهم سپرده مشتریان غیربانکی بانکها مانند موسسات و خانوادهها را نشان میدهد و بیانگر میزان اتکای بانک به منابع مالی سنتی است.
۵- تعهدات استقراضی (Debt Liabilities): این شاخص از کم کردن کل سپردههای مشتریان، دیون بانک، ارزش شناور و منفی همه تراکنشها از تعهدات کل بانک به دست میآید. این شاخص با میزان سپردههای مشتریان رابطه معکوس دارد، در حالی که دیون بانک به بدهیهای بین بانکی کوتاهمدت ارتباط دارد، این شاخص دیدی کلیتر از میزان قرار گرفتن بانک در معرض منابع مالی بازار را ارائه میکند.
۶- ریسک مشتقه (Derivative Exposure): این شاخص میزان کلی ارزش حال همه ریسکهای مشتقه یک بانک را که معمولا بهصورت یکی از معاملات مالی مهم (پرخطرترین) بانک با سرمایهگذاریهای سنگین و فعالیتهای تجاری است اندازهگیری میکند.
براساس ابزارهای تعریفشده، این ۵ مدل را میتوان شناسایی کرد:
۱- مدل نخست، بانکهای بزرگ سرمایهای (Investment Bank) را در کنار هم قرار میدهد و شامل بزرگترین بانکهای اروپایی میشود که ارزش کلی آنها در سال ۲۰۱۳ حدود ۵۸۳ میلیارد یورو بوده است. این بانکها بر فعالیتهای تجاری عمده تمرکز کردهاند. در این گروه، متوسط اموال تجاری و معاملات مشتقه به ترتیب ۲/۵۱درصد و ۲/۱۵درصد اموال بانک را تشکیل میدهد.
آنها برای تامین منابع مالی خود کمتر به منابع سنتی و با ثبات تکیه میکنند و منابع مالی خود را از منابعی مانند توافقنامههای بازخرید شده (Repurchasing agreements) و تعهدات استقراضی تامین میکنند، این منابع در شرایط بحران بهشدت تحت فشار قرار میگیرند.
۲- مدل دوم که مدل عمده نامیده شده، شامل بانکهایی میشود که بهشدت به منابع مالی بین بانکی و استقراض، متکی هستند. بهصورت متوسط تعهدات یک بانک در این گروه که شامل سپرده و استقراض بین بانکی و… میشود حدود ۴/۳۷درصد ترازنامه بانک را به خود اختصاص میدهد. در این مدل از بانکها،
سپرده مشتریان حدود ۱۶درصد از کل ترازنامه بانک را به خود اختصاص میدهد. این مدل کمترین میزان اتکا به سپرده مشتریان را میان مدلهای به دست آمده داراست. بانکهای این مدل، کوچکترین گروه را در میان دیگر مدلها تشکیل میدهند. تعداد این بانکها نیز به دو دلیل بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ و همچنین دنبالهروی از دیگر مدلها کاهش یافته است.
۳- مدل سوم، از بانکهای خرد فروشی (Retail-oriented banks) تشکیل شده است که از منابع مالی غیرسنتی استفاده میکنند. وام مشتریان و تعهدات استقراضی به ترتیب ۴۸درصد و ۵/۶۷درصد ترازنامه این دسته از بانکها را به خود اختصاص میدهد. این گروه از بانکها با استفاده از استراتژی تنوع بخشی هر چه بیشتر به منابع مالی، توانستهاند حتی در دوران بحران مالی نیز به رشد خود ادامه دهند.
۴- مدل چهارم که مشابهتهای بسیاری با مدل سوم دارد. مهمترین وجه شباهت آن با مدل قبلی این است که بانکهای خرد آنها را تشکیل میدهند و بهصورت متوسط بیش از ۶۰ درصد از ترازنامه هر دو مدل به وامهای مشتریان سنتی اختصاص دارد.مدلهای ۳ و ۴ دو برابر بانکهای سرمایهای و عمده برای کارکنان خود هزینه میکنند،
تقریبا حدود ۵/۷ تا ۸/۸ یورو به ازای هر ۱۰۰۰ یورو ارزش اموال. هزینه بالای کارکنان میتواند نشانگر سطح گسترده جغرافیایی باشد که اینگونه از بانکها پوشش میدهند. همانطور که اشاره شد این دو مدل با یکدیگر تفاوتهایی نیز دارند که مهمترین آنها اتکای مدل سوم به بازارهای قرضه و تکیه این مدل به سپرده مشتریان است. با توجه بهاین مسائل، مدل ۳ را مدل خرد متنوع و این مدل را مدل خرد متمرکز مینامیم.
به گزارش پارس ناز بانکهای سرمایهگذاری و خرد متنوع، از نظر بینالمللی فعالترین مدلها هستند. بانکهایی که از این مدلهای تجاری پیروی میکنند در مقایسه با بانکهایی که از مدل عمده و خرده متمرکز استفاده میکنند، مناطق جغرافیایی گستردهتری را تحت پوشش خود قرار میدهند.
منبع: https://www.parsnaz.com