تفاوت هوش تجاری(BI) و سیستم‌های هوش تجاری(BIS)

BI-و-سیستم‌های-هوش-تجاریBIS

 

بایستی بین اصطلاحات هوش تجاری (BI) و سیستم‌های هوش تجاری (BIS) تمایز قایل شد. به طوری که سیستم‌های هوش تجاری یا محیط هوش تجاری به عنوان کیفیت اطلاعات در مخازن داده ایِ خوب طراحی شده و هماهنگ با ابزار‌های نرم افزاری مناسب کسب و کار می‌باشد که برای کارکنان دانشی سازمان‌ها دسترسی به موقع، تحلیل موثر و درک درست از اطلاعات درست را به ارمغان آورده و آن‌ها را قادر سازد اقدامات درستی را برای اتخاذ تصمیمات درست انجام دهند.

 

تفاوت هوش تجاری (BI) و سیستم‌های هوش تجاری (BIS)

متون مربوط به سیستم‌های اطلاعاتی، تاکید صریحی بر تاثیر مثبت اطلاعات مهیا شده توسط سیستم‌های هوشمندی تجاری بر تصمیم‌گیری دارند. مخصوصا هنگامی که سازمان در یک محیط شدیدا رقابتی فعالیت می‌کند. ارزیابی میزان اثر بخشی سیستم‌ های هوش تجاری، در درک بهتر ما از ارزش و اثر گذاری فعالیت‌های مدیریت و سرمایه گذاری‌ها، نقشی حیاتی دارد.

با این حال، با وجود اینکه عوامل موفقیت سیستم‌های اطلاعاتی خیلی خوب مورد بررسی قرار گرفته است، دانسته‌ها در مورد ارتباط ابعاد گوناگون سیستم‌های هوش تجاری محدود است. در همین راستا، پژوهشی کمّی برای سنجش میزان ارتباط بین بلوغ، کیفیت اطلاعات و فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی و همچنین استفاده از اطلاعات برای تصمیم گیری، به عنوان عناصر تاثیر گذار در موفقیت سیستم‌های هوشمند تجاری انجام شد. در این بررسی، داده‌های آماری و تحلیلی جمع آوری شده از ۱۸۱ سازمان متوسط و بزرگ با آمار توصیفی و مدل معادلات ساختاری ترکیب شده اند. نتایج تجربی، حاکی از وجود ارتباط بین بلوغ سیستم‌های هوش تجاری و دو بخش عمده از کیفیت اطلاعات، یعنی کیفیت محتوا و کیفیت دسترسی می‌باشد. این پژوهش، همچنین مدلی را برای کمک به درک ارتباطات بین ابعاد مختلف سیستم‌های هوش تجاری ارائه داده است. به طور خاص، مشخص شد که بلوغ سیستم‌های هوش تجاری، تاثیر بیشتری بر کیفیت دسترسی به اطلاعات دارد. اما در صورتی که تاثیر کیفیت دسترسی به اطلاعات قابل توجه نباشد، تنها کیفیت محتوای اطلاعات برای استفاده در نظر گرفته می‌شود. یافته‌ها حاکی از آن است که فرهنگ تصمیم‌گیری تحلیلی، هرچند لزوما استفاده از اطلاعات را بهبود می‌بخشد اما ممکن است تحت تاثیر مستقیم کیفیت محتوای اطلاعاتی قرار گیرد.

یافته های این پژوهش، دیدگاه‌های جالبی را در خصوص روابط بین ابعاد موفقیت سیستم‌های هوش تجاری و تاثیرات بلوغ این سیستم‌ها و فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی بر استفاده از داده‌ها ارائه می‌دهد. داده‌های این تحقیق، تجمیع داده‌ها و توانایی‌های تحلیل را به عنوان دو بعد بلوغ سیستم‌های هوشمندی تجاری با یکدیگر مرتبط می‌کند. به طور خاص، به نظر می‌رسد که هر دو بعد، دارای اهمیت می‌باشند هرچند قابلیت‌های تحلیلی به طرز قابل ملاحظه ای برای دستیابی به سطوح بالا تر بلوغ اهمیت بیشتری دارد. متون مربوط به سیستم‌های پشتیبانی از تصمیم نیز این ادعا را تایید می‌کند. مطالعات نشان می‌دهند که تجمیع داده‌ها، نقطه آغازی بر پیاده سازی سیستم های هوش تجاری بوده و همچنین برای سازمان‌ها تلاشی برای رسیدن به سطوح بالاتر بلوغ سیستم‌های هوش تجاری می‌باشد. به طور حتم، سازمان‌ها ابتدا به حل مسائل مربوط به تجمیع داده ها (از قبیل کیفیت داده‌ها، مسایل امنیتی، مسایل مربوط به مدیریت فراداده‌ها، کمبود مهارت‌های تجمیع داده‌ها و مسایل مربوط به انتقال و تجمیع داده‌ها) خواهند پرداخت. این مسائل اغلب آن‌ها را از ارائه به موقع نتایج به کاربران باز می‌دارد. در عین حال، بکار گیری فناوری‌های پیشرفته تحلیلی مانند OLAP، ابزار‌های داده کاوی و نرم افزار داشبورد، در رسیدن به سطوح بالاتر بلوغ نقش به سزایی دارند. این فناوری‌ها نقش ارزشمندی در گذار سیستم‌های هوشمندی کسب و کار از سیستم‌های عملیاتی سطح پایین به ابزار‌های استراتژیک دارند.

منبع: https://qlikiran.com